شوروی بختیار را عامل آمریکا میدانست/برخلاف شوروی، در آمریکا یکپارچگی وجود ندارد/ برژینسکی معتقد بود بختیار باید بماند/عدهای معتقدند همه چیز زیر سرخارجی بود، اما به چه میزان؟ روسها به دولت بختیار نظر خوبی نداشتند و همانوقــت هم در روزنامه مسکو بختیار را عامل آمریکاییها میخواندند. احساس میشد که دیگربـه اوضاع وارد شدند و میدانند آن طرف مرتب قویتر میشود. ترن رو یک عدهای راه میاندازند چه از داخل و چه از خارج، یک عدهای هم وقتی ترن راه افتاد میپرند تویش. بنظرم اتحاد شوروی وقتی ترن راه افتاد، ترن آنطرف، پرید تویش و زود اینطور وانمود کــرد که من از اول میگفتم این آدم خیلی خوب است، سفیر شوروی اولین سفیری بود که به دیدن {آیت الله}خمینی رفت قم، مدت مدیدی هم خیلی مقرب الخاقان بودبعد خودتان بهتر میدانید که چطور رفته رفته روابط تیره شد و منجربه اعـــــــــــدام ده تا تودهای شد.
سرویس تاریخ «انتخاب»: احمد میرفندرسکی، آخرین وزیرخارجه حکومت پهلوی بود. او در دولت بختیار به سمت وزیرخارجه منصوب شد. او سابقه فعالیت در شوروی را داشت و در زمان جنگ اعراب و اسراییل نیز تلاشهای زیادی برای ارسال کمک از مسکو به سوی کشورهای عربی بر علیه اسراییل داشت. میرفندرسکی در کتابی با نام «دیپلماسی و سیاست خارجی در ایران» در گفتگو با احمد احرار خاطرات خود را بازگو کرده است. مطلب زیر، مصاحبه ضیا صدقی با احمد میرفندرسکی در پروژه تاریخ شفاهی هاروارد است که روزانه ساعت ۳ در بخش تاریخ انتخاب منتشر میشود.
س ـ شما از نقشی که آقای هایزر در ارتش ایران داشتند. در آن زمان اطلاعی دارید؟
ج ـ جز چیزهایی که خود آقای هایزر گفته توکتابها هست من دیگر اطلاعی نداشتم چون من با ایشان هیچ ملاقاتی نکردم با آن کسانی هم که با ایشان ملاقات کردند ملاقات نکردم.
س - آقای میرفندرسکی، شما آن زمانی که وزیرامورخارجه ایران بودید و با روابط حسنهای هم که سابقا " با اتحادشوروی داشتید در مقام سفارت کبرای ایران در مسکو نظر شما در بارهی موضعی که شوروی گرفته بود راجع به انقلاب ایران در آن روزها چه بود؟ آیا اتحاد شوروی هم مایل بود که رژیم شاه در ایران سقوط بکند؟
ج ـ به شما بایـــــــــــد بگویم قبل ازاینکه آقای بختیار از من دعوت به همکاری بکند در کابینه بخواهش وزیرخارجه وقت همان آقای امیرخسروا فشار قرار شد برگردم به مسکو به عنوان سفیر که بعد آقای بختیا ر گفته بودند، چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام اسـت ایشان در اینجا باشند بیشتر بدرد خواهند خورد.
در مورد رویهی اتحادشوروی باید عرض کنـــــــــــم که در حدود اواسط اکتبر بود که مقالهی مفصلی در روزنامه پراودا چاپ شد و در آن مقاله از آقای خمینی بعنوان یک آدم retrograde obscurantiste عوامفریب قرون وسطائی یاد شده بود ولی البته به نیروهای مترقی لبخندیزده شده بود اسمی از شاه مطلقا برده نشده بودوا زرژیم شاه. بعد که من وزیر خارجه شدم سفیر شوروی با من که از مسکو سابقه رابطه داشت برای اینکه یکی از معاونین وزارت خارجه شوروی بود که من با آنها سروکار داشتم. صحبتش این بود، وقتی که با هم ملاقات کردیم که ما نگرانیم و میخواهیم تمام اتبــــــــــاع خودمان را با زن و بچههایشان را بفرستیم مردها را نگه داریم فعلا و شما چه در نظر داریـــــــد بکنید؟ چکار میخواهید بکنید؟ چون هیچکس نمیدانست چکار میخواهد بکند منهم نمیدانستم چکار میخواهم بکنم. گفتم مشغول هستم هستیم دیگر داریم مملکت را بصورت دموکراتیک اداره میکنیم اشکالاتی دارد البته. ولی به دولت بختیار نظر خوبی نداشتند و همانوقـــــت هم در روزنامه مسکو بختیار را عامل آمریکاییها میخواندند. احساس میشد که دیگربــــــــــــه اوضاع وارد شدند و میدانند آن طرف مرتب قویتر میشود. ترن رو یک عدهای راه میاندازند چه از داخل و چه از خارج، یک عدهای هم وقتی ترن راه افتاد میپرند تویش. بنظرم اتحاد شوروی وقتی ترن راه افتاد، ترن آنطرف، پرید تویش و زود اینطور وانمود کـــــــــرد که من از اول میگفتم این آدم خیلی خوب است، سفیر شوروی اولین سفیری بود که به دیـــــــدن {آیت الله}خمینی رفت قم، مدت مدیدی هم خیلی مقرب الخاقان بودبعد خودتان بهتر میدانید که چطور رفته رفته روابط تیره شد و منجربه اعـــــــــــدام ده تا تودهای شد.
س ـ بله
ج ـ وقس علیهذا –
س - سیاست آمریکا در این جریان چه بود؟ آیا واقعاً آمریکا همانطور که آقای سالیـوان اظهار میکند حکومت آقای دکتر بختیار را به عنوان یک حکومت محلل میدید و آن حمایتی کــــــه گاهی وقتها آقای کارتر راجع به آن صحبت میکرد واقعاً پایدار بود؟ منظـور من اینست که آن حمایتی را که آقای کارتر ادعا میکرد در آنجا صداقتی هم بود؟ واقعاً آن حمایت را از دولت بختیار میکرد یانه آنجور که آقای سالیوان میگوید فقط به دولت بختیار به چشم یک دولت محلل نگاه میکرد؟
ج - عدهای را عقیده براینست که همه چیز زیرسرخارجی بود. انگلیس چنان کرد، شوروی چنان کرد، آمریکا چنان کرد بنده منکر اثر خارجی نیستم ولی به چه میزان؟ و چه وقت؟ این اهمیت دارد و چه اشخاصی؟ چون بر خلاف اتحادشوروی که یک پارچه است از دربان در وزارتخاخه تا وزیر همه یک حرف میزنند در ایالات متحده آمریکایـک پارچگی وجود ندارد. درمان وزارتخانه یک چیزی میگوید، وزیروزارتخانه یک چیز دیگ این وسط هم یک عدهای دور این حرف هستند و یک عدهای دور آن حرف هستند. آقای بختیــــار از مقامات امنیتی آمریکا نزد آقای برژینسکی شأن و مقامی داشت و برژینسکی معتقد بود که ایشان باید بماند آنجا و اقدامات لازم برای اینکار باید صورت بگیرد. درصورتیکه همانوقت آقای وانس معتقد بود که دولت دکتر بختیار قابلیت اینکه آدم از آن واقعاً " پشتیبانی کند ندارد. یعنی بقول فرانسویها میگوین jeu ne vaut pas la chandell یعنی این بازی این قمار به پای شمعی که پایش روشن میکنند که ورقها را ببینن "le jeu ne vaut pas la chandelle" نمیارزد.